۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

اولین خاطره س+ک+س+ی من - قسمت ۳



خب میرسیم به بخش سوم خاطراتم درباره اولین س+ک+س زندگیم. از اونجایی که حمید نسبت به من پیر بود و احساس می‌کردم آخر سری‌ها خیلی‌ پیر و از کار افتاده به نظر میاد و حتا ک+ی+ر+ش هم مثل آدم راست نمی‌شد ، منم حشری و فقط می‌خواستم که با آخرین قدرت بکنه منو، اما دیگه نفسش به شماره افتاده بود کم کم ازش سیر شدم، از طرفی‌ شاهد شیطنت هاش هم بودم که تو قسمت دوم براتون گفتم، تصمیم گرفتم که حالشو اساسی‌ جا بیارم،
از طرفی‌ هم با اینکه به نتیجه ازدواج رسیده بودیم اما من شک داشتم بهش و اصلا یجورا یی فکر می‌کردم منو سر کار گذاشته، خلاصه اینکه دلم میخواست از این وابستگیم بهش کم کنم، تا اینکه تو محل کارم با یه پسر ردیف که هم سن خودم بود دوست شدم، که اسمش محمود بود، من که شراره س+ک+س از چشمام میبارید، رفتم باهاش تو بازی، یک شب نگهش داشتم تو محل کار، چون برای تحویل یک پروژه مجبور بود بمونه و کار را تا صبح تموم کنه، منم از فرصت استفاده کردم، وقتی‌ همه رفتند، در را بستم، نشستم کنارش، شروع کردم به حرف زدن و عشوه ریختن، آروم دستم رو گذاشتم رو دستاش، و یک دفعه با یه حمله گاز انبری رفتم تو لبهای سرخش، انگار که من تجربه اولش بودم بر خلاف حمید، محمود خیلی‌ ک+ی+ر کلفت و محکم و بدن سفت و قشنگی‌ داشت، لختش کردم، جاهامون عوض شده بود، اینقدر حشریش کردم که اومد بیفته روم، ولی‌ از دستش با یه شیطنت بچگانه فرار کردم، اونم افتاد دنبالم، د ور میز و صندلی‌‌ها میچرخیدیم، که بالاخره تسلیم شدم و کنار دیوار خفتم کرد، خلاصه اینکه ازش خواستم بهم تجاوز کنه، اونم خیلی‌ خوشش اومد و با خشونت هرچه تمام تر در حالت ایستاده شروع کرد ترتیبمو داد، و من جیغ میزدم و خوشحال بودم که کاری از دستم بر نمیاد، وای که خیلی‌ مزه داد، با دستاش ممه ها‌ی خشکلمو گرفته بود و فشار میداد، ک+ی+ر کلفتشو تا ته چپونده بود تو ک+س+م و در حالیکه دستام به حالت تسلیم به دیوار از پشت میذاشت جلوم
دیگه آه از نهادم درومده بود اما داشتم لذت میبردم، روند به همین منوال شب‌ها ی بعد هم ادامه داشت تا اینکه... بقیشو تو قسمت ۴ بخونید.
پی نوشت ها:
۱.چقدر خوبه آدم سنش کم باشه چون از هیچی‌ نمیترسه ، الان از فکر کاری که اون موقع کردم هم تنم میلرزه! :)
۲.خدأییش با اینکه مدت کمی‌ با محمود بودم ولی‌ اون بهترین س+ک+سی بود که داشتم، دمش گرم.
۳.وای یکی‌ بیاد به دادم برسه الان خیس خیسم، حتا فکرشم دیوونم می‌کنه :)

۱ نظر:

  1. kojae baba to en ghesmat vase manam nazar bezar
    be har hak tashakor kon nazar mizaram barat

    پاسخحذف